شعر سپید از صفر قاسمی نژاد با نام انعکاس را می توانید در ادامه می توانید این شعر زیبا را بخوانید. صفر قاسمی نژاد در اینجا نیز مطالب دیگری دارند.
شبی که شهوت خواب
چشمهایت را آبستن کرده بود
و شرشر باران
چاله تنهایی ات را پر می کرد
شبی که خدا را
با ذره بینی محدب
و خود را
در آیینه های تو در تو میجستی
ویرانه های شهر
به خیابان ها سرک کشیدند
و آرزوهایت را خراب کردند.
ای فاتح قله های غرور
آنجا، ماشین هایی که لباسها را شسته اند
نمی فهمند
حرمت دستهای مادرت را.
خواب را بخوابان
از پنجره ببین چگونه چادر شب
عریانی هولناک جهان را پوشانده است
و مرا ببین
آنسو تر از کوه ها و دامنه ها
چگونه ماه را برای رسیدن به تو واسطه کرده ام
ای چشم به راه کبوترها
در دنیای به یغما رفته نورها
نامه را
در پیامکی پیچیده
به پای خطوط بسته ام
تا روشن کند صفحه تاریک تنهایی ات را
صفحه ای که جهان پنجره ها را از تو
و پنجره های جهان را از من
ربوده است…
صفر قاسمی نژاد… پاییز 93
عکس: سحر صیاد زمردی