شعر و داستان-poetry-story
از یاد نبر که از یاد نبردمت! از یاد نبر که تمام این سال ها ، با هر زنگ نا به هنگام تلفن از جا پریدم ، گوشی را برداشتم و به جای صدای تو ، صدای همسایه ای ، دوستی ، دشمنی را شنیدم ! از یاد نبر... ادامه نوشته
آن چنان هستم که می گویم، پنجره را باز کن، به خورشید بگو گیسوانش را برایم طلایی تر کند. به گل بگو امروز را لااقل شکفته باشد. به ماه بگو شب منتظرت هستم. به ستاره ها بگو خوابشان نبرد که من می آ... ادامه نوشته
تقصیر تو نبود… خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها ، خاموش شود! خودم شعرهای شبانه ی اشک را ، فراموش نکردم! خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم! حالا نه گریه های من دِینی بر گردن تو دارند ، نه... ادامه نوشته
ای کاش شمع می توانست به جای جمع آب شود. قشنگ ترین تولد شاید شب آغازین بی دغدغه ماندن در گهواره است. چرا که بعد از آن عمری سوختن و شریک شدن با اشک چون فواره است و آخرش آرزوی رسیدن به نقطه... ادامه نوشته
خراسان: زن جوان با لبخندي مرموز و نگاه شيطانياش دلم را لرزاند و عشق پيري و معرکه گيري برايم دردسر بزرگي درست کرد و آبرويم را به باد داد. اولين باري که او را ديدم براي خريد به مغازه ام آمده... ادامه نوشته
باید پیاده می رفتم… کرایه ی خطی های آن خیابان پنج تومان بود و من یک اسکناس پنجاه تومانی در جیب داشتم و آن را هم کنار گذاشته بودم برای خریدن گل سرخ… کنار گذاشته بودمش به قیمت دو ر... ادامه نوشته
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شو... ادامه نوشته
کوه بلندي بود که لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت.يک روز زلزله اي کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که يکي از تخم ها از دامنه کوه به پايين بلغزد.بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي... ادامه نوشته
چه روزهای زلالی بود! همیشه یکی از ما چشم می گذاشت ، تا بینهایتِ بوسه می شمرد و دیگری در حول و حوشِ شهامتِ سایه ها پنهان می شد! ساده ساده پیدایم می کردی! پونه ی پنهان نشین ِ من! پس چرا حالا پ... ادامه نوشته
سر به هوا کودکانِ کامل اُریبهشت راه غريب گريه را بر عبور آوازِ من بسته بودند صدايم به سايهسارِ درّه نمیرسيد تو آن سوتر از رديف صنوبران پای پرچينِ پسينی شکسته شايد کتابی از نشانیِ دوستان... ادامه نوشته