شعر و داستان-poetry-story
تو را دوست دارم و وقتی تو نیستی غمگینم و به آسمان آبی بالای سرت و اخترانی که تو را میبینند رشک میبرم تو را دوست دارم وآنچه میکنی درنظرم بی همتا جلوه می کند و بارها در تنهایی از خود پرسیده ام... ادامه نوشته
سخت پاپيچ پدر بود و از او می پرسيد: زندگی چيست پدر؟ پدرش از سر بی ميلی گفت: زندگی يعنی عشق… دخترک با دل پر شوری گفت : عشق را معنی کن! پدرش داد جواب: بوسه گرم تو بر گونه من… دخترک... ادامه نوشته
تو را من زهر شیرین خواهم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم و گر هر لحظه رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرینت نخوانم تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی تو شیرینی که شور هستی از توست شراب جام خورشی... ادامه نوشته
در صبح آشنایی شیرینمان ، تو را گفتم که مرد عشق نه ای ، باورت نبود در این غروب تلخ جدایی ، هنوز هم می خواهمت چو روز نخستین ولی چه سود می خواستی بخاطر سوگندهای خویش در بزم عشق ، بر سر من جام... ادامه نوشته
خدا مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبیبین آنها درگرفت.آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسیدآرایشگرگفت:من باور نمی کنم که خدا وجود دارد... ادامه نوشته
داستان های ارواح مردان و زنان مشهور ! سر والتر رایلی : سروالتر رایلی به هنگام پادشاهی ملکه الیزابت اول , محبوب و مورد توجه او بود اما محبوبیت رایلی به هنگام آغاز پادشاهی جیمز اول در سال 16... ادامه نوشته
“یغما گلروئی” خیلی باارزشی مثلِ یه شکنجه توی زندونبغض لحظه ی وداعی، تو شبای تیر بارونمثل نعره نکشیدن ، از لج شکنجه گرها طعم هق هق شریکی، تو شب بدون فرداتو شکوهِ گفتنِ “... ادامه نوشته
یا راحم العبرات… به نام آغاز… سلام بر روزهای میانه ی شهریور… سلام بر سرمه ایِ کش آمده ی خیال های اول صبح… سلام بر غروب های پرقدرِ رمضان… سلام بر ما با امید دوست... ادامه نوشته
Somebody, somewhere turns off the lights…. Somebody all alone faces the night… You got to be strong… Whey you are out on you are own…. Cause sooner or later… Wee all sleep alone …... ادامه نوشته
آخر این نشداین نشد که من در پس گلدان گریه هاهر شب نهال ناقص شعری را نشا کنمو تو آنسوی ترانه هاخواب لاله و افرا و ستاره ببینیدیگر کاری بهکار این خیابان بی نگاه و نشانه ندارممی خواهم بروم آن س... ادامه نوشته