داستانک بسیار زیبا از پائولو کوئلیو : روسپی و راهب
راهبی در نزدیکی معبدی زندگی می کرد . در خانه روبرویش , یک روسپی اقامت داشت !
راهب که می دید مردان زیادی به آن خانه رفت و آمد دارند ,تصمیم گرفت با او صحبت کند . زن را سرزنش کرد : تو بسیار گناهکاری . روز وشب به خدا بی احترامی می کنی . چرا دست از این کار نمی کشی ؟ چرا کمی به زندگی بعد از مرگت فکر نمی کنی …؟!
زن به شدت از گفته های راهب شرمنده شد و از صمیم قلب به درگاه خدا دعا کرد و بخشش خواست و همچنین از خدا خواست که راه تازه ای برای امرار معاش به او نشان بدهد.اما راه ديگري براي امرار معاش پيدا نكرد ….
بعد از یک هفته گرسنگی , دوباره به روسپی گری پرداخت .اما هر بار که خود را به بیگانه ای تسلیم می کرد از درگاه خدا آمرزش می خواست …..
راهب که از بی تفاوتی زن نسبت به اندرز او خشمگین شده بود فکر کرد : از حالا تا روز مرگ این گناهکار , می شمرم که چند مرد وارد آن خانه شده اند !!!
و از آن روز کار دیگری نکرد جز این که زندگی آن روسپی را زیر نظر بگیرد , هر مردی که وارد خانه می شد , راهب ریگی بر ریگ های دیگر می گذاشت .مدتی گذشت …
راهب دوباره روسپی را صدا زد و گفت : این کوه سنگ را می بینی ؟ هر کدام از این سنگها نماینده یکی از گناهان کبیره ای است که انجام داده ای , آن هم بعد از هشدار من . دوباره می گویم : مراقب اعمالت باش !
زن به لرزه افتاد , فهمید گناهانش چقدر انباشته شده است . به خانه برگشت , اشک پشیمانی ریخت و دعا کرد : پروردگارا, کی رحمت تو مرا از این زندگی مشقت بار آزاد می کند ؟
خداوند دعایش را پذیرفت . همان روز , فرشته ی مرگ ظاهر شد و جان او را گرفت . فرشته به دستور خدا , از خیابان عبور کرد و جان راهب را هم گرفت و با خود برد …
داستانک بسیار زیبا از پائولو کوئلیو
روح روسپی , بی درنگ به بهشت رفت . اما شیاطین , روح راهب را به دوزخ بردند !
در راه , راهب دید که بر روسپی چه گذشته و شِکوه کرد : خدایا , این عدالت توست ؟ من که تمام زندگی ام را در فقر و اخلاص گذرانده ام , به دوزخ می روم و آن روسپی که فقط گناه کرده , به بهشت می رود ؟!
یکی از فرشته ها پاسخ داد : ” تصمیمات خداوند همواره عادلانه است .. تو فکر می کردی که عشق خدا فقط یعنی فضولی در رفتار دیگران . هنگامی که تو قلبت را سرشار از گناه فضولی می کردی , این زن روز وشب دعا می کرد . روح او , پس از گریستن , چنان سبک می شد که توانستیم او را تا بهشت بالا ببریم . اما آن ریگ ها چنان روح تو را سنگین کرده بودند که نتوانستیم تو را بالا ببریم !!! ”
از کتاب : ” پدران .. فرزندان . نوه ها ”
اثر : پائولو کوئلیو
بیوگرافی (زندگینامه) پائولو کوئلیو :
پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است.
زندگی
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانهدار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد «عزیز من، پدر تو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشماندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً میدانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟» پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند» و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد». درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد. کوئلیو بعداً اشاره کرد که «آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چه کار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.» به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت میکرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانهسرا شروع به کار کرد. در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیتهای «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو رابه عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی میکرد.کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامهنگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کردهاست. در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح دادهاست. او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که میکردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب وغذای من در حدی فراهم میشد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست میداشتم. اما آنها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هست.» پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانهسرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.
نویسندگی حرفهای
در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد. در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خونآشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد. بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئلیو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: «زیارت») را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند. او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد. بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروشترین کتابها در تاریخ تبدیل شدهاست، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شدهاست که هفتاد و یکیمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبانهای مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت بعنوان کتابی از یک نویسده زنده که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شدهاست. از زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشتهاست از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمههای اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش میکرد با خود گفت: «اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانهای است از جانب خدا که میگوید باید یک کتاب جدید بنویسم.» کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز. در مجموع، کوئلیو تا کنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کردهاست. سه تا از آنها – خاطرات یک مغ، ندیمههای اودین و «الف» – مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آنها کتابهای تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند. بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعهای از مقالات، ستونهای روزنامه و آموزههای منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروختهاست و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شدهاست.او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته مینویسد.
داستانی کوتاه اما واقعی: حکایت من ، تو ، او !
اقتباسها
چندین کتاب کوئلیو در رسانهها ۱۹۹۸ تلویزیون مانشت ۵۲ قسمت سریال کوتاه بر اساس کتاب بریدا ساخت. این اقتباس توسط جیم کامارگو، سونیا موتا و آجلیکا لوپز نوشته شده و توسط والتر آوانسینی کارگردانی شد. بازیگر برزیلی کارولینا کستینگ نقش بریدا را بازی کرد. این آخرین رمانی بود که توسط تلویزیون مانشت به فیلم تبدیل شد. این فیلم مخاطب زیادی نداشت و با شکست مواجه شدو مورد انتقاد خود پائولوکوئیلو نیز قرار گرفت. با توجه به عدم وجود حامیان مالی، یک پایان شتاب زده داشت. صحنههای آخر ضبط نشده بودند و با تصاویری راویان که داستان را شرح میدادند جایگزین شده بود.
در سال ۲۰۰۴ شرکت برادران وارنر حقوق مربوط به فیلم اقتباسی از کیمیاگر را خریداری کردند. این پروژه متوقف شد و هرگز محقق نشد و حقوق فیلم به هاروی وینستین که به عنوان تهیهکننده این فیلم کار میکرد فروخته شد. در سال ۲۰۰۷ در ماه ژوئن، پائولو کوئلیو اعلام کرد که پروژه آزمایشی جادوگر، یک پروژه مشارکتی است بر اساس کتاب جادوگر پورتوبلو. در سال ۲۰۰۹ کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد بصورت یک فیلم عرضه شد. در سال ۲۰۱۱ در ماه ژوئیه کوئیلو کتاب الف را به مسابقه گذاشت، مسابقه فیلم با همکاری و افزایش تعامل با بیش از ۵ میلیون دوست در فیس بوک. برنده رئیف کرت هنرمند ترکی بود.
اشتراک گذاشتن فایل
پائولو کوئلیو مدافع سر سخت انتشار کتابهای خود از طریق شبکههای به اشتراک گذاری فایل در اینترنت است. یکی از طرفدارانش یک ترجمه روسی از یکی از رمانهای او را بصورت آنلاین منتشر کردند. فروش کتاب او بدون هیچ ترفیع و یا تبلیغ اضافی از جانب ناشران او از ۳۰۰۰ به یک میلیون در طول سه سال جهش کرد. با توجه به قابل دسترس بودن مطالب کوئیلو در وب سایت، نویسندهای به نام جف جارویس در کتاب خود تحت عنوان گوگل چه میکند کوئلیو را «نویسنده گوگلیست نامید.»
دانلود رایگان کتاب صوتی پدر پولدار، پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی و شارون لکتر
زندگی شخصی
کوئلیو و همسرش کریستینا اویتیسیکا اوقات خود را بین اروپا و ریو دو ژانیرو، برزیل میگذرانند. او یک کاتولیک رومی است و به طور منظم در میان مراسم ربانی حضور مییابد در سال ۱۹۹۶، کوئلیو مؤسسه پائولو کوئلیو را تأسیس کرد که به کودکان و افراد مسن با مشکلات مالی کمک میکند. در سپتامبر ۲۰۰۷، کوئلیو توسط سازمان ملل متحد به عنوان پیام آور صلح نامیده شد. از سایر فعالیتهای پائولو کوئلو میتوان به موارد زیر اشاره کرد: عضو هیئت مدیره مرکز صلح شیمون پرز مشاور ویژه یونسکو برای «گفتگوی بین فرهنگی و همگرایی معنوی» عضو هیئت مدیره بنیاد شواب برای کارآفرینی اجتماعی عضو آکادمی ادبیات برزیل عضو شورای مشاوره بینالمللی – مذاکرات مقدماتی بینالمللی هاروارد عضو هیئت مدیره، مرکز آزادی رسانهای دوحه در تاریخ ۹ مه ۲۰۰۶، در صوفیه، بلغارستان، به پائولو کوئلیو توسط رئیس جمهور بلغارستان، جورجی پاروانو «جایزه پر افتخار رئیس جمهور» اهدا شد.
وی همچنین درسال ۱۳۷۹ سفری به شهرهای تهران و شیراز داشتهاست. / ویکی پدیا