یا راحم العبرات…
به نام آغاز…
سلام بر روزهای میانه ی شهریور… سلام بر سرمه ایِ کش آمده ی خیال های اول صبح… سلام بر غروب های پرقدرِ رمضان… سلام بر ما با امید دوستی هایی تنگاتنگ… سلام بر تو…
آغاز همیشه زیباست… چه برای من که پایان به عمر خود زیاد دیده ام، چه برای تو که آغازم را زیاد خواهی دید… قول و قرار بر آن شد که دست به زانو بزنیم و بایستیم… شعر بخوانیم… داستان بنویسیم… نقد کنیم… و صفحه ی این سایت جایی باشد برای سنجاق کردن لحظه های دلبرانه مان…
همراهم باش تا به طلوع…
یا علی…
الهی سینه ای ده آتش افروز … در آن سینه دلی، آن دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست … دل افسرده غیر از آب و گِل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پر دود … زبانم کن به گفتن آتش آلود
به سوزی ده کلامم را روایی … که از آن گرمی کند آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه … زبانم را بیانی آتشین ده
اگر لطف تو نبود پرتو انداز … کجا فکر و کجل گنجینه ی راز
چو در هر کنج ، صد گنجینه داری … نمیخواهم که نومیدم گذاری
به راه این امید پیچ در پیچ … مرا لطف تو می باید ، دگر هیچ
“وحشی بافقی”